آه خودت بگو که دیگه امشب کجا پِیِت بگرده زینب
کجا بگرده خواهرت که نباشه جای سم مرکب
آه دیگه نمونده جون به پاهام حسابی سخت شده نفسهام
یه نیمه روز داداش شدم پیر دیگه نمونده سو به چشام
بریده حنجر / شهید بی سر
نمونده هیچ نشونی از تنت برادر
چقد بگردم/ دوای دردم
خودت بگو کجا بیام عزیز مادر
حسین بی سر 2 ای غرق خون برادرم
آه نگو که پیکرت همینه تویی همون گل مدینه؟
چطوری بشناسم تنت رو حسین من! شکسته سینه!
آه دیدم که ای داداشم از پشت... فقط بگم که زینبو کشت
دیدم که غارت شدی امّا چرا داداش نداری انگشت
غریب و تنها / با بغض اعدا
دیدم چطوری دست و پا زدی رو خاکا
بمیره خواهر / به ضرب خنجر
سر تو رو به نی زدن قرار زهرا
حسین بی سر 2 ای غرق خون برادرم
شاعر : احسان جاودان
- چهارشنبه
- 21
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:31
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
احسان جاودان
ارسال دیدگاه