داداش داداش
کجا داری میری، ای وصله ی جونم
بدونِ تو حسین، زنده نمی مونم ۲
داداش داداش
پشتت آب میریزم حسین با چشمای ترم
کمی آهسته تر برو آخه من خواهرم
با دستی که شکسته شد بین دیوار و در
چقدر اندازه دوخته پیراهن برات مادر
ای زاده ی زهرا۲، برو خدا پشت و پنات 3
مهلاً مهلا
دیدی چی شد داداش، این لحظه ی آخر
برگرد که یادم رفت، وصیّت مادر ۲
مهلاً مهلا
یه لحظه برگرد بعد اون خواستی بری برو
باید ببوسم جای مادر حنجر تو رو
اگه نیومد و کنار خیمه ها وایساد
حیاش نذاشت رباب برا وداع جلو بیاد
#ای زادهءزهرا ۲،برو خدا پشت و پنات
شاعر : عبدالله باقری
- چهارشنبه
- 5
- آبان
- 1395
- ساعت
- 12:17
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه