• دوشنبه 3 دی 03

 محمد قاسمی

مناجات با امام زمان -( ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری )

1536
1

ما را در آورده از پا ، این درد چشمْ انتظاری
تا کی جدایی و دوری ؟ تا کی دل و بی قراری ؟

این خانه ها بی حضورت ، زندان زجر و شکنجه ست 
شوقی به خواندن ندارد ، در این قفس ها ، قناری

ای عیدِ جمعه ، ز هجرت ، روز عزای عمومی
ای چشم ها در فراقت ، از اشک ، چون رودِ جاری

در بوته ی امتحانت ، مثل طلا ذوب گشتیم
ممنون ، دل سنگ ما را دادی چه نیکو عیاری

نه کوفی بی وفائیم ، نه اهل مکر و ریائیم
ما بنده ی تحت امریم ، تو صاحبُ الاختیاری

مالک نبودیم اگر نیست شور علی در سر ما
میثم نبودیم اگر نیست تقدیرمان سربداری

هر کس گدایت نباشد ، فقر و فلاکت سزاش است
در چشم ما گنج قارون ، بی توست عینِ نداری

از قول کعبه اجازه ست از تو بپرسم سوالی
کِی دست پُر مِهر خود را بر شانه ام می گذاری ؟

شاعر : محمد قاسمی

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران