گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت
تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت
شبانه روز علی بود و گریه خون بود
تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت
گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد
که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت
ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید
زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت
تمام کینه دشمن به فرق مولا خورد
ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت
و تا حسین و حسن بازوی علی بودند
به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت
امان ز بی کسی و بی برادری روزی
که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت
تقاص خطبه کوفه به شام اجرا شد
اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت
مغیره های جدید و غلافهای قدیم
و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت
پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت:
علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت
همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد
شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد
شاعر : محمود ژولیده
- چهارشنبه
- 12
- آبان
- 1395
- ساعت
- 9:50
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه