• یکشنبه 2 دی 03

استاد حاج غلامرضا سازگار

پیامبر اکرم(ص)-مدح -( گذشت رفرف طبعم به بام عرش علا )

1397
1

گذشت رفرف طبعم به بام عرش علا

به نام نامی سبحان ربی الاعلی

غذا دهنده مور ضعیف در دل سنگ

فنا کننده خصم قوی به باد فنا

برون کشنده ناقه ز سنگ سینه کوه

عیان کننده اژدر به چوپ خشک عصا

مهیمن است و عزیز و حکیم و قدوس است

در آن کتاب که خود گفته نحن نزلنا

به پیش حکمش هر سرو قامتی خاصع

به ذکر حمدش هر سنگ ریزه ای گویا

زدست غیب همی رزق دائمی بخشد

به مور در دل سنگ و به وحشی صحرا

خبیر سر درون پرده پوش عیب برون

علیم عالم غیب و قدیر براشیا

به موریانه دهد قدرتی که بتواند

ز اوج تخت به زیر آورد سلیمان را

صفیر مرغ دل هستی از ترانه اوست

به موج موج فضا با نوای روح فزا

گذشته عمر به جرم و خطا و غفلت و جهل

نکرده عبد گنهکار خویش را رسوا

زهی عطا که به ادعونی استجب لکمش

کشیده دست نوازش به روی اصل خطا

از آن زمان که بشر خلق گشته تا امروز

همیشه عفو از او بوده و خطا از ما

نه تاکنون همه دم هست کار او بخشش

که بحر رحمت و عفوش همیشه جوشد تا

شده است بندگیش آورم بجا؟ هیهات

برد مرا سوی دوزخ بدان کرم؟ حاشا

به درد او همه حمدم دوای او همه شکر

که گه به درد نوازش کند گهی به دوا

اگر فرشته طبعی که در وجود من است

مدد بگیرد از حی قادر توانا

به بامداد که سر می کشدفرشته نور

ز جیب مشرق با طلعتی جهان آرا

همی خرامد و از پیکر لطیف سپهر

به خنده خنده برون آورد لباس عزا

گهی که از نفس روح بخش عیسی صبح

جهان هستی بهتر ز وی شود احیا

گهی که سینه تاریک شب ز نیزه خور

شکافت چون دل دریا به معجز موسی

گهی که می شود از مصر عالم مشرق

جمال یوسف گمگشته افق پیدا

گهی که غنچه زند خنده بر هزار شود

به صد هزار زبان گرد آن قصیده سرا

قصیده گویم در مدح سید لولاک

چکامه آرم در نعمت خواجه دو سرا

سفیر خالق ارض و سما ابوالقاسم

خدا یگان همه انبیا رسول خدا

زبان گرفته ملائک به مدح وی شب و روز

چنانکه ذکر خداوند را به صبح و مسا

امین اول عالم  پیمبر خاتم

سفیر اخر یزدان مقرب اولی

به هفت چرخ نبوت خدیو در همه دم

به نه سپهر رسالت رسول در همه جا

نظام شرک ز توحید او به استهلاک

قوام عدل ز قرآن او به اعرب بودبنده عزی

به خون همه شد تشنه طوایف از هر سو

به جنگ هم همه راهی قبایل از همه جا

زنان برهنه به گردحرم طواف کنان

حرم به آنهمه پاکیش خانۀ بتها

فدای جهل پدر دختران زنده به گور

ز چشم مادر جاری سرشک خون بالا

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • جمعه
  • 14
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران