چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خورد
امام کریمی که یک عمر، دنیا
فقیرانه از سفره اش آب و نان خورد
امام بزرگی که هر لقمه اش را
نشست و کریمانه با کودکان خورد
امامی که از کودکی داغدار است
که از کوچه ای سیلی ناگهان خورد
چه باید نوشت از دل بیقرارش؟
از آن خون دل ها که از این جهان خورد
چه خون جگرها که از دشمنانش
چه زخم زبان ها که از دوستان خورد
چه شد؟ عاقبت زهر را بی امان خورد
امامی که یک عمر زخم زبان خوردa
شاعر : محمد میرزایی
- سه شنبه
- 18
- آبان
- 1395
- ساعت
- 21:3
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمد میرزایی
ارسال دیدگاه