چهل روز
چهل روز را بی تو سر کرده ام
به هجران تو دیده تر کرده ام
چهل روز بوده چوشبهای تار
به راه اسیری گذر کرده ام
چهل روز درحصر نامردمان
به شام وبه کوفه سفرکرده ام
زنان،کودکان،ضرب شلاقها
چهل روز خود را سپر کرده ام
چه شبها به یاد تن بی سرت
به گریه شبم را سحر کرده ام
ولی در مصاف عدویت حسین
ز زاری وناله حذر کرده ام
به بزم شراب یزید لعین
نظر بر سر و تشت زر کرده ام
به شام بلا موی من شد سپید
به ویرانه دفن گهر کرده ام
چهل روز بگذشته از روز خون
تحمل قضا وقدر کرده ام
زبعد چهل روز باز آمدم
ببین خاک قبرت بسر کرده ام
برادر سرت را بیا ورده ام
تن بی سرت وصل سر کرده ام
برادر دعا کن بمیرم کنون
از این خاک عزم سفر کرده ام
شاعر : اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 24
- آبان
- 1395
- ساعت
- 4:27
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه