مخواه شاکلهی این غزل، قوی باشد
از ابتدا غرض این بود مثنوی باشد
ببخش اگر کمی از حیث وزن کم دارد
نشد شبیه غزلهای منزوی باشد
نه مثل نغمهی حافظ، نه چون کلام کلیم
قرار نیست که این نفخه عیسوی باشد
به پای خمسهی من هیچ پنجهای نرسد
اگر چه نظم نظامی گنجوی باشد
زمام شمس –علی ما نُقِل– به دست شماست
چه جای صحبتی از عشق مولوی باشد
غلام محتشم و خاک پای حِمیریام
و هر که شاعر دربار مهدوی باشد
زیارت حرمت از سرم زیاد؛ قبول
مرا فقط برسان مرز خسروی... باشد؟
شاعر : محسن رضوانی
- جمعه
- 28
- آبان
- 1395
- ساعت
- 14:58
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن رضوانی
ارسال دیدگاه