به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
به همین حال مرا وا مگذارید فقط
ببریدم ببریدم شده حتی در خواب
بین این شهر مرا جا مگذارید فقط
همه رفتند و شده قبر من این شهر... مرا
در مزارم تک و تنها مگذارید فقط
میزنیدم بزنید این همه تنبیه ولی
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم
با دلم وعدهی فردا مگذارید فقط
بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم
روی این خواهش ما پا مگذارید فقط
اربعین پای پیاده نجف و کرببلا
حسرتش را به دل ما مگذارید فقط
تشنهی روضهام و آه فرات است بلند
آب را تشنهی دریا مگذارید فقط
لای هر برگهی قرآن چقدر برگ گل است
پا بر این مصحف زیبا مگذارید فقط
داد زد این سر و این حلق من و سینهی من
چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط
مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا
پا سوی خیمهی زنها مگذارید فقط
شاعر : موسی علیمرادی
- جمعه
- 28
- آبان
- 1395
- ساعت
- 15:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
ارسال دیدگاه