لحظه اي بر پيكرت بابا سرت را فرض كن
سالم و مثل گذشته پيكرت را فرض كن
لحظه اي اوج مصيبت را بيا ناديده گير
محض يك بوسه دوباره حنجرت را فرض كن
گوش كن بابا صداي خنده ي شش ماهه را
روي آغوش ربابت اصغرت را فرض كن
تو شبيه من دلت تنگ علي اكبر است
دور و اطراف خيامت اكبرت را فرض كن
تشنه اي باشد عمويم را صدا كن مثل قبل
با همان مشك پر آب،آب آورت را فرض كن
فرض كن انگشت داري موي من را شانه كن
باز هم در دست خود انگشترت را فرض كن
گريه مال چيست كاري كه شده حالا بيا
بي كبودي صورت اين دخترت را فرض كن
مو سفيدم،قد خميده،هر دوتا چشمم كبود
كار راحت شد ببين و مادرت را فرض كن
محسن صرامی
- دوشنبه
- 1
- آذر
- 1395
- ساعت
- 18:35
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه