• دوشنبه 3 دی 03


مناجات با امام رضا(ع) -( به کرم خانه‌ی مشهد برو تا جان یابی )

2881
0

به کرم خانه‌ی مشهد برو تا جان یابی
 اذن ره یافتن درگه سلطان یابی
 برو ای مور مگر ملک سلیمان یابی
 هرچه مد نظر توست خراسان یابی

 هرچه میخواهی از این درگه شاهانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 سالی یکبار بدک نیست کبوتر بشوی
 برو تا عاشق پرواز مکرر بشوی
 دست خالی برو دستِ پر از زر بشوی
 پادشاهی بکنی سائل این در بشوی

 روزیِ خود فقط از صاحب این خانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 عرض حاجت به شه عاطفه بردن، خوب است
 کیسه‌ی زر که گرفتیم نشمردن، خوب است
 دل به سلطان کرامات سپردن، خوب است
 از می‌میکده‌ی غیر نخوردن، خوب است

 از کف ساقیِ این میکده پیمانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 مثل درمانده ولی با دو صد امید برو
 به حرم طبق روایات به تاکید برو
 سوی سلطان برو با مرجع تقلید برو
 عوض روز و شبی جانب خورشید برو

 درطواف حرمش درس ز پروانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 عاشقی سر کن و یکدفعه از این جاده برو
 رفتی این بار حرم، از در شهزاده برو
 از جگر هو بکش و در طلب باده برو
 خویش را بشکن و بی قل و غش و ساده برو

 حاجت خاص خودت نیز عوامانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 ضامن آقاست اگر آهوی دشتی بشوی
 میلت این است اگر وارد کشتی بشوی
 مثل نوحی که ز طوفان بگذشتی بشوی
 یا اگر آرزویت هست بهشتی بشوی

 راه را دور نکن دور حرم خانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 ای گدا خواهی اگر شاه حبیبت باشد
 وقت بیمار شدن نیز طبیبت باشد
 پر از پول دوتا کیسه‌ی جیبت باشد
 بازهم گیسوی معشوق نصیبت باشد

 خوب قیچی بزن و خوب به کف شانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 درِ این خانه بمان برگه امانت با او
 اَشهَدُ انّیِ پایان و اذانت با او
 سهل و آسان شدنِ دادن جانت با او
 قطره ای اشک ز تو، قول ضمانت با او

 توفقط گریه کن و روضه‌ی ماهانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 گریه کن بهر شهیدی که سرش را بردند
 آب‌ها نغمه‌ی سوز جگرش را بردند
 کفش و امامه و خود و سپرش را بردند
 وای پیراهن و شال کمرش را بردند

 مجلس گریه چنان مسجد حنانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

 حرف از سوز جگر شد جگرش سوخت رضا
 ز آتش زهر جفا بال و پرش سوخت رضا
 تشنه افتاد و ز پا تا به سرش سوخت رضا
 دید حالا پدرش را، پسرش سوخت رضا

 برو تا طوس و از او اشک غریبانه بگیر
 سالی یکبار برو روزی سالانه بگیر

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

  • جمعه
  • 3
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران