شرر فتاده به جان تو یا اباالمهدی،
ربوده تاب و توان تو یااباالمهدی،
مگر! که بغض عدو بر سرت چه آورده؟،
چکیده خون ز دهان تو یا اباالمهدی،
چه کرده تب؟که چنین گونه لکنت افتاده،
میان طرز بیان تو یا اباالمهدی،
شبیه مادرت افتاده ای تو در بستر،
شکسته دل فغان تو یا اباالمهدی،
زحال زار شما میوه ی دلت آقا،
نشسته دل نگران تو یا اباالمهدی،
بیا و محض رضای خدا تو ناله نکن،
هر آنچه رفته امان تو یا اباالمهدی،
خبر ز وضع بد و ناگوارتان دارد،
کبود گشته لبان تو یا اباالمهدی،
هوای چشم ملک گشته ابر بارانی،
برای قد کمان تو یا اباالمهدی،
گرفته رنگ عزا نقطه نقطه ی دنیا،
زآه و سوز نهان تو یا اباالمهدی،
فقط نه زهر ستم پاره کرد، جگر از تو،
بریده شد شریان تو یا اباالمهدی،
نوای تشنه لب کربلا بلند میشد،
زکام خشک و زبان تو یا اباالمهدی،
همیشه پر زند آقا به سامرا به حرم،
قلوب سوته دلان تو یااباالمهدی،
رضا آهی
- جمعه
- 3
- دی
- 1395
- ساعت
- 10:50
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه