گریه تنها برای دوست نکوست
از جهان آنچه را که اوست نکوست
تلخی ما که شور میگیرد
گریهی ما به زیر پوست نکوست
آنکه خورد از نگاه خویش شراب
گریهاش تا سبوسبوست نکوست
گریه شور و جگر پراکنده
زخم ما تا که بیرفوست نکوست
یک حسین و دو سلسبیل خوشست
گریه تا بر لب دو جوست نکوست
دل من گاه با تو گاهی نه
در دلم تا بگو مگوست نکوست
دستها تا میان سینهزنی
با ضریح تو روبروست نکوست
با علی با حسین محشورم
مرگ تا بر من آرزوست نکوست
شاعر : مجید لشکری
- شنبه
- 25
- دی
- 1395
- ساعت
- 9:12
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجید لشکری
ارسال دیدگاه