یک اربعین گذشته بر این باده ها حسین
آماده اند ناب ترین باده ها حسین
ما باده های عشق تو هستیم، آمدیم
دلداده های عشق تو هستیم، آمدیم
این بلبلان عشق که از غم فسرده اند
اجساد زنده ایم که در اصل مرده اند
چل روز بی حضور تو با درد طی شده
با مردهای ظالم و نامرد طی شده
چل روز سایه ات به سر ما نبود، آه!
ماه عشیره همسفر ما نبود، آه!
چل روز چشم قافله دریای آب بود
چل روز حال عمه خرابِ خراب بود
چل روز دختران تو زیور نداشتند
چل روز همسران تو همسر نداشتند
در شام خواهران تو معجر نداشتند
ای کاش، مثل پیکرتان سر نداشتند
چل روز چشم مادرمان بی امان گریست
حیدر گریست، خاتم پیغمبران گریست
هفت آسمان گریست، زمین و زمان گریست
در شهر کوفه جامه بر انداممان گریست
چل روز ، روز ما همه چون شب سیاه بود
سمت مخدّرات هجوم نگاه بود
چل روز نیش زخم زبان بود و هلهله
چشم رباب و قهقهه ی شمر و حرمله
چل روز؛ وای، یک به یک ایّام درد بود
الشّام، شام، شام، همان شام درد بود
چل روز خارجی شدن خاندان تو
زخم زبان و چوب و یزید و لبان تو
چل روز عمه نقش زنی بی بدیل داشت
امّ المصائبی شد و صبری جمیل داشت
چل روز عمه روضه برای سر تو خواند
در پای نیزه روضه ای از حنجر تو خواند
می گفت ای حسین عزیز دل بتول
ای حنجرت محل گل بوسه ی رسول
چل روز پیش بود دل مادرم گرفت
بوسه به حنجر تو زدم، حنجرم گرفت
چل روز پیش بود به سمتت دوید شمر
روی تنت نشست و سرت را برید شمر
شاعر : امیر عظیمی
- شنبه
- 2
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 15:58
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه