ای هردو جهان قبضه به مشتت زهرا
از داغ پدر خمیده پشتت زهرا
رازی که نگفتی پسرت صادق گفت
آن ضرب غلاف تیغ کشتت زهرا
***
رفتی و تنی سوخته از تب بردی
آرام مرا به جان زینب بردی
با آمدنت به خانه ام فاطمه جان
نه سال صفا دادی و یک شب بردی
***
از داغ تو من به خویشتن می پیچم
این نسخه ی دردیست که من می پیچم
تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک
من دست تو در بند کفن می پیچم
- دوشنبه
- 2
- اسفند
- 1395
- ساعت
- 18:48
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه