شکوه آمدن و خلقتت سر آمد بود
میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود
همیشه با صفی از آسمانیان جبریل
به گِرد خانه تان گرم رفت و آمد بود
تو دخترِ پدری؛ یا که مادری بر او ؟!
میان دختر و مادر دلش مردّد بود
رسالت پدرت با تو بود پا بر جا
که بودنت همه ی دلخوشی احمد بود
برای عرض ارادت به محضرت بانو
نبی به امر خدا روز و شب مقید بود
ز التماس دو دستم چه زود دل کندی
تویی که آمدنت خوب و رفتنت بد بود
- چهارشنبه
- 30
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:24
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه