به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
برای پیرهنت گریه می کنم هر شب
شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب
به خشکی لب مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب
به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب
به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب
اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
شاعر : وحید محمدی
- جمعه
- 22
- اردیبهشت
- 1396
- ساعت
- 12:34
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه