وقتی که بر منبر نشینم بیقرینم
زیرا که مداح امیر المومنینم
دعوت به اهل البیت ذکر الذاکرین است
من هم در عالم ذاکر حبل المتینم
هرگاه از مظلوم شعری میسُرایم
انگار در حرب است تیغ آتشینم
من ذاکر پیغمبر و آل رسولم
در اصل مأمور امام المتقینم
اسماء حسنی از ازل ورد زبانم
زهرای اطهر را ثناگو اینچنینم
گه از فضایل دم زنم گه از مصائب
با مدح و با مرثیه در تبلیغ دینم
مجنون زهرا میکنم کلّ فلک را
دیوانۀ زهرایم و لطفش معینم
مداحم و مداح خار چشم دشمن
یعنی چو تیری در کمان مؤمنینم
مداح را امروز دنیا میشناسند
ما را به نام حبّ زهرا میشناسند
مائیم عبد آل طاها تا قیامت
دم میزنیم از حبّ زهرا تا قیامت
راهی که ما داریم سازشناپذیر است
دارد ادامه نهضت ما تا قیامت
با مادر خود روز اوّل عهد بستیم
لبّیک یا ام ابیها تا قیامت
سر بند یا زهرا شده تاجِ سرِ ما
یعنی تشیّع هست آقا تا قیامت
آنان که فهمیدند سلطان جهانیم
ما را صدا کردند مولا تا قیامت
دیروز خرمشهر خطّ اولِ ما
امروز کعبه مکۀ بطحا تا قیامت
در دین ما ارضِ فدک طولِ فدک چیست؟
از آسیا تا کلّ دنیا تا قیامت
از مرزِ ایران انقلاب ما گذشته
پس غربت اسلامِ ناب ما گذشته
امروز عهد ما همان پیوند زهراست
ما عبد زهرائیم و دل در بند زهراست
یا فاطمه بر سینۀ ما نقش بسته
دعوای دشمن با همین سر بند زهراست
فریاد ما از نالۀ زهرا بلند است
یعنی که نهضتها همه پیوند زهراست
لبخند دشمن ذرّهای ارزش ندارد
زیرا رضای دوست در لبخند زهراست
تا فاطمه دارد دعا بر رهبر ما
شمشیر تیز خطبهاش مانند زهراست
از کوچه تا کرب و بلا یک راه سرخ است
یعنی شهید نینوا دلبند زهراست
با نام زهرا نام زینب همتراز است
چون زینب کبری همان پسوند زهراست
روزی که میسازیم گلزار حسن را
راضی ز دست ما دل خرسند زهراست
امروز صحن حضرت زهرا بسازیم
فردا بقیع آل طاها را بسازیم
زهرا که بر مولای بیهمتاست همتا
در بارگاه حضرت یکتاست یکتا
در عالم خلقت ز هر کس بینیاز است
او از تمام عالم بالاست بالا
قبل از به دنیا آمدن ذکرش فراگیر
قرآن به وصف حضرتش گویاست گویا
کوثر بهنام اوست او خیر کثیر است
در پیشگاه حضرتِ والاست والا
با اوست که حجت به حجتها تمام است
او کیست؟ بر هر سیزده مولاست مولا
ام ابیها در جهان ثانی ندارد
آن مادری که مادر باباست بابا
زهرای اطهر کیست هستی بخش عالم
یعنی که فیض حضرتش عظماست عظما
گستردهتر از سفرۀ او در فلک نیست
زیباترین نام زنان زهراست زهرا
او مقتدای یازده نسل امامت
او از ازل اِشراف دارد تا قیامت
هستی به دنیا داده زهرا با قیامش
عزت بما بخشید مادر با کلامش
آن اسوهای که در دو عالم بینمونه است
خود را سپر فرمود در راه امامش
کوتهترین آیات را دارد ولیکن
والاترین القاب را کرده بنامش
زهراست آن بانو که با آن قدر پنهان
داند امیرالمومنین قدر تمامش
زهراست آن بانو که با بوسه به دستش
پیغمبر اکرم کند درک مقامش
زهراست آن بانو که روزی چند نوبت
جبریل میآورد از بالا سلامش
هستیِ خود را پای مولا ریخت امّا
با این همه، دنیا نشد یکدم به کامش
آن خطبههای آتشینِ کربلایی
آن عمرِ عالمتاب، آن حُسن ختامش
زهرا به ما آموخت زهرایی شدن را
با جان و هستی راه مولایی شدن را
شاعر : محمود ژولیده
- جمعه
- 22
- اردیبهشت
- 1396
- ساعت
- 12:54
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه