یا اباالفضل العباس (ع)
اسوه مهر و وفاداری و ایمان عباس
بی نظیری که شدی سرور خوبان عباس
چهارده شمس به گرد قمرت می گردند
برده ای دل ز همه، ای مه تابان عباس
زاده ی حیدر کراری و عباسِ علی
هاشمی منصب و فرمانده میدان عباس
چه مقامی که علی بوسه به دستت زده است ...!
عالم از درک مقامات تو حیران عباس
زاده ی ام بنین هستی و در حشرِ عظیم
مادرت حضرت زهراست به قرآن عباس
مفتخر گشته ای از روز ازل ، شاه وفا
به علمداری ارباب شهیدان عباس
هم تو مجنون حسینی و هم او شیدایت
هم تو لیلایی و هم حضرت جانان عباس
به وفاداریت ای میر علمدار قسم
نبود چون تو کسی بر سر پیمان عباس
آب زانو زده در محضرت ای تشنه ی عشق
تا لبی تر کنی ای ساقی عطشان عباس
سهم دستان تو عرش است...! نه... بالاتر از آن
اوج افلاک و پیشانی رضوان ... عباس
آسمانِ ملکوتش شده سهمِ پرِ تو
بال بگشا که بهشت است پریشان عباس
زینبیه شده یکپارچه از غیرت تو
هیبت دشمن زینب شده لرزان عباس
وای اگر گوشه ی گلدسته خراشی افتد ...
بی گمان می شود از خشم تو طوفان عباس
نقش بسته است به پیشانی سرباز حرم
تحت فرمان تواییم ، عازم میدان عباس
خطبه ای خوانده در آن شام غریبان زینب
همچو شمشیر تو کوبنده و بران عباس
ذکر تسبیح ملائک شده عباس و حسین
خبری خوش بده تا نیمه شعبان عباس
حضرت ساقی و دلدار و علمدار حسین
کاشف الکربِ حرم ، زمزمِ باران ... عباس
با دو دستی که جدا گشته دعا کن ز سفر
برسد یوسف گم گشته ی کنعان عباس
می رود دل به هوای حرمت کرببلا
سمت آن گنبد و گلدسته و ایوان عباس
همه ی دشت صدا می زد عمو جان برگرد
بگذر از آب اباالفضل ... عمو جان ... عباس
دختری پای برهنه به دل دشت زده
شرمگین است ز تو خار مغیلان عباس ...
نعیمه امامی - اردیبهشت 96 . 29 رجب
شاعر : نعیمه امامی
- یکشنبه
- 31
- اردیبهشت
- 1396
- ساعت
- 18:18
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه