از همون سر شب ، خیره سمت بالا
چی دیدی بابایی ، بین آسمونا
حالت پریشون ، داری بابا حیدر
اینجوری نگاهت ، بود فقط به مادر
معلومه دلتنگ مادری
غصه داره اون دلبری
سی سالی میشه که بابا
خیره به دیوار و دری
یاد کوچه ، نشد براش کاری کنی
حق داری که ، یه عمر عزاداری کنی
واویلتا ، واویلتا یامرتضی
******
شد اذون آخر ، رو لبای حیدر
کوچه های دلگیر ، آسمونا مضطر
با یه قلب بیتاب ، زیر نور مهتاب
با دل پر از درد ، میره سوی محراب
درد و غمش بیشماره
دیگه قراری نداره
با هر قدم سوی مسجد
از دیده بارون میباره
داره ذکر انا الیه راجعون
میشه امشب به قلب عالم غم فزون
واویلتا ، واویلتا یامرتضی
شاعر : ابوالفضل آلوئیان
- جمعه
- 19
- خرداد
- 1396
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
ابوالفضل آلوئیان
ارسال دیدگاه