شعله برآرم ز جگر گریه کنم زار زنم ناله و فریاد کنم بر در و دیوار زنم
جامه به تن چاک کنم بر سر خو خاک کنم چنگ زنم بر جگر از زخمه ی دل تار زنم
دیده چو دریا کنم و خیمه به صحرا فکنم بلکه شبی بوسه به بیت الحرم یار زنم
چهره بر آن خاک نهم سر شکنم جان بدهم ناله و فریاد ز دل در غم دلدار زنم
روی سوی آن خانه کنم همت مردانه کنم همچو زنان در حرمش شیون بسیار کنم
ناله ای وای حسین از دل دیوانه کشم سر به رواقش شکنم لطمه به رخسار زنم
سینه پر از خون جگر اشک فشان از بصرم داد غم یار به هر کوچه و بازار زنم
عاشق دلدار شدم میثم این دار شدم
دم همه دم با نفس میثم تمار زنم
*** (سازگار)
- شنبه
- 17
- تیر
- 1391
- ساعت
- 5:54
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه