دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده
دوباره حرف آتش و دری که شعله ور شده
به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان
به جای گردن پدر به گردن پسر شده
مدینه شاهد است که ظلم زکوچه باب شد
که بر تمام خانواده ظلم مستمر شده
نیمهء شب برهنه پا در پی مرکب عدو
دویده هر چه بیشتر کشیده بیشتر شده
شکسته حرمتش ولی دلش شکسته بیشتر
به یاد مادری که خود شکسته بال و پر شده
امام سالخورده را مکش میان کوچه ها
ابن ربیع شرم کن فاطمه خون جگر شده
هست مسیر روضه ها همیشه سمت کربلا
روضه دوباره وصل به کرببلا اگر شده
مانده حسین بی معین پیکر اوست بر زمین
لشگر شام و کوفه از واقعه باخبر شده
هرکه رسید ضربه زد به سنگ و تیغ یا عصا
چند هزار تن نگر قاتل یک نفر شده
بماند این که سینه اش سبک نکرده هیچ کس
که جای پای شمر هم سینهء محتضر شده
خدا کند دروغ باشد اینکه من شنیده ام
حسین با دوازده ضربه بدون سر شده
وای زحال مادرش چه سخت بود خواهرش
رسید و دید پیکری که خرد و مختصر شده
شاعر: مهدی مقیمی
- دوشنبه
- 9
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 16:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه