گاه هرجا می گذاری پای درها بسته است
پافشاری می کنی پشت در اما بسته است
خانه ای را می شناسم من که خیلی حرفها
دیگران درباره اش گفتند الا بسته است
هرکه را او می شناسد در به رویش بسته نیست
هرکه را من می شناسم هم به او وابسته است
کار را فرزند موسی کرد و جز این نیز نیست
معجزاتی را که این دریا به موسی بسته است
یا نمی دانم کجا دارالشفای دردهاست
یا نمی بینم دخیلی را که عیسی بسته است
مطمینم هرکسی یکبار مشهد می رود
بار و بندیل سفر تا کربلا را بسته است
مثل شاعرها به روی شیشه ها ، ها می کنم
شیشه هم مانند من دل را به این ها بسته است
شاعر : محسن ناصحی
- سه شنبه
- 10
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه