خواب دیدم که دلـم در حـَرمت عـازم بود
دور تـا دور حـرم پُر ز بـنـی هاشم بـود
دور تـا دور بقـیـع صحن و سـرای زیبـا
تولیت دار حـرم هم پسـرت قـاسم بـود
در بـرت حاتم طايى زده زانـوى ادب
بـر دلـش شـوق گدايىِ شما دائـم بـود
انيبـا در حـَرمت جمله پناهنـده شـده
مـَلَـک وحى درِ خانه تـان خادم بـود ...
بـی حـرم هستى و مـرغ دلـم آواره ى توست؛
اين خيالات بـراى دل مـن لازم بـود
مصطفی محمدی ...
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 4:53
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه