روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 8:24
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه