من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب
و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه ، چه خلوتی، به به
به میزبانی کوثر چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشن یکسر چه ماه خوبی بود
بخاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومه ای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا
گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشین سه ساله ای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دِیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچه های مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریۀ خواهر چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجات های نخلستان
شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود
چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه
شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار ميگفتند:
بیا به خیمۀ دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضۀ سخت وداع کرب و بلاست
شاعر : محمود ژولیده
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 8:29
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه