در من سراغي جز گُنه كاري نداري
جا مانده تر از من گرفتاري نداري
با اين همه حالا كه برگشتم، گلايه
از توبه هاي زشتِ تكراري نداري
تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن
با بندهي آلوده ات عاري نداري
با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم
قصدي به غير از آبروداري نداري
نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم
از من به جز آمرزش اصراري نداري
كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست
شرمنده تر از من بدهكاري نداري
گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است
يعني كه به خوب و بدش كاري نداري
درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي
انگار كه اصلاً گنه كاري نداري
در سفرهي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت
جز دستگيري غيرِ ستاري نداري
بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر
گر شك كنم كه دوستم داري نداري
شاعر : علیرضا شریف
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 10:40
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علیرضا شریف
ارسال دیدگاه