اي كه روي دوش منه
تا به قيامت علمت
دست خدا پشت سرِ
مدافعان حرمت
روبه روي گنبد تو
هميشه تعظيم مي كنم
برا دفاع از حرمت
جونمو تقديم مي كنم
روزاي من با حسرت
زيارت تو شب ميشه
شهادتينم آخرش
لبيك يا زينب ميشه
چيكار كنم كه خاك غم
نشينه رو مرقد تو
باد مخالف نزنه
به پرچم گنبد تو
رو خون اين همه رفيق
مگه ميشه پا بزاريم
مگه ميتونيم حرمو
يه لحظه تنها بزاريم
اون كه با سنگ تفرقه
نورِ چراغ و مي زنه
پاش برسه با تبرش
ريشه ي باغ و مي زنه
دلم مي خواد هر جا ميرم
عشق تورو جار بزنم
تو دهنِ دشمنا با
دست علمدار بزنم
اونا كه هر دفه ميام
بهم ميگن ديگه نرو
يه روز رو سنگ قبرمن
مي نويسن اسم تورو
شاعر : محسن عرب خالقی
- چهارشنبه
- 11
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 10:48
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه