در حرم هستی کنار یار ، فکرش را بکن
حس خوبی هست ، یک مقدار ، فکرش را بکن
گوشه ی باب الجوادی ، پس بگیر اذن دخول
یک گدا و یک درِ دربار ، فکرش را بکن
چشم خود را باز کن گنبد تماشایی شده
اشک های لحظه ی دیدار ، فکرش را بکن
دست بر سینه ادب کردی به سمت گنبدش
ایستادی پیش شاه انگار ، فکرش را بکن
یک زیارت نامه هم در دست داری پس بخوان
در کنارش ذکر استغفار ، فکرش را بکن
بوی عطر مریمش پیچیده در کل فضا
در حرم یک چادر گلدار ، فکرش را بکن
دانه می ریزند ، مردم زیر پای کفتران
یک حرم در بین گندم زار ، فکرش را بکن
در کنار پنجره فولاد ، غوغایی شده
خوب شد انگار یک بیمار ، فکرش را بکن
رفته ای داخل ... تویی و یک ضریح و یک امام
پس تصور کن فقط یک بار ، فکرش را بکن
با همین هایی که گفتم یک زیارت رفته ای
شک نکن هرگز نکن انکار ، فکرش را بکن
شاعر : رضا قاسمی
- پنج شنبه
- 12
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 6:32
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه