• دوشنبه 5 آذر 03

 رضا تاجیک

اشعار شب قدر -( يواش يواش چشامو نم گرفته )

1154

خيلي دل من از خودم گرفته 
يواش يواش چشامو نم گرفته
از اثر گناه ببين خدايا 
تموم زندگيمو غم گرفته 

ميخوام كه از خودم شكايت كنم 
شكوه از اين همه قساوت كنم 
شكايت از اين همه ناسپاسي 
به پيش اين همه محبت كنم 

دست گداي نااميد گرفتي 
هركسي دستشو كشيد گرفتي 
چطور جواب خوبياتو بدم 
ديده هاتو همش نديد گرفتي 

منو به حال خود نذارم خدا 
حال مناجات ندارم خدا 
به هركسي غير تو دل مي بندم 
جز تو هزار معشوقه دارم خدا 

ماه تو هم حريف حالم نشد 
بار گناهم ذره اي كم نشد 
از اين مي ترسم كه ملائك بگن 
ماه خدا تموم شد آدم نشد 

به اين بي آبرو تو عزت بده 
به قلب زارم معنويت بده 
به حرمت مدافعان حرم 
يه بار ديگه بيا و فرصت بده 

تصدقت هميشه ياورم شد 
دست تو سايه ي روي سرم شد 
امشب ميخوام قسم بدم به كسي 
كه اولين مدافع حرم شد 

خدا قسم به اشك چشم ترش 
به آه و ناله هاي پشت درش  
به محسنش به غنچه ي پرپرش 
به غرور له شده ي همسرش 

يه لحظه غم از رو دلش پا نشد
حريف چشمش موج دريا نشد 
شرمنده  مونده از روي امامش 
دستش شكست دست علي وا نشد

شاعر : رضا تاجیک

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران