بنام نون و قلم دست من قلم دادی
دم تو گرم که براین شکسته دم دادی
زیاد از سر من بود هرچه کم دادی
هر آنچه بود!به تو تاکه رو زدم دادی
به یمن منبر تو شیعه ام مسلمانم
اگر رییس تویی جزو زیر دستانم
کبوترم!شده ام باز هم هوایی تو
رسیده ام بخدا من ز آشنایی تو
حسینیم ز روایات کربلایی تو
به سینه سنگ تو دارم منم فدایی تو
دلم خوش است که تا مرز نور می بری ام
خوشم که شیعه ای از شیعیان جعفری ام
برو به منبر و تصویری از غدیر بساز
برای نشر ولای علی سفیر بساز
هزار مجتهد از مردم فقیر بساز
زُراره یا که مفضل ابوبصیر بساز
مقام مرجعیت بین عالِمان داری
تو نور جلد به جلد بحارالانواری
ز یارب تو رسیده است فیض یا رب ما
علی علیِ لب تو رسیده برلب ما
گره به نام تو خورده ست کل مذهب ما
به حکم تو شده گریه عیار مکتب ما
شب است و برسر خاکت نشان نداری تو
غریب مانده ای و روضه خوان نداری تو
خبررسید که دَرسَت دوباره خلوت شد
دوباره روزی آقای شهر غربت شد
خدا کند که بمیرم به تو جسارت شد
به پیش چشم همه با تو تند صحبت شد
عصای دست تورا پا زدند و خندیدند
تو زیر گریه زدی آمدند و خندیدند
نبینم از در این خانه شعله دم بزند
غریبه ای وسط خانه ات قدم بزند
نماز نیمه شبت را کسی به هم بزند
به ناسزا به غرور تو رنگ غم بزند
تو دست بسته ای و کوچه کوچه تنهایی
بفکر شرم علی پیش روی زهرایی
بزرگ طایفه را بی هوا زمین نزنید
امام مفترض الطاعه را زمین نزنید
کشان کشان جلوی بچه ها زمین نزدید
مقابل همگان هرکجا زمین نزنید
به هر طرف نکشیدش که دردسر دارد
که داغ عمه خودرا براین جگر دارد
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 28 تیر 96
- دوشنبه
- 16
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 10:6
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه