• سه شنبه 15 آبان 03

 آرمان صائمی

اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) -( كه قبل گفتن حاجت،خودش خبر دارد )

1358

دلم دوباره هواى تو را به سر دارد

هواى گنبدتان را دم سحر دارد



دلم دوباره كنارِ تو گريه مى خواهد

كه گريه بر در باب الجواد اثر دارد



كنار پنجره فولاد تو كسى مى گفت

كه قبل گفتن حاجت،خودش خبر دارد



مگر چه مى شود آقا كه زائرت باشم؟

كه طعم آب حرم مزه ى دگر دارد...



بيا و دست مرا از كرامتت پر كن..

بيا و اين بدِ روسياه را حُر كن



مرا نگاه شما باز انتخابم كرد

گناه بودم و خاك حرم ثوابم كرد



نسيم صحن گوهرشاد بر رُخم خورد و

جنون عشق تو آقا مرا جوابم كرد



همينكه نام تورا گفتم اين دلم لرزيد

پياله بودم و نام شما شرابم كرد



به زير پاى تو بوده سرم خدارا شكر

ببين كه گام تو آقا مرا گلابم كرد 



كنار تو به خدا مى توان خدارا ديد

ز سايه ى حرمت،مروه و صفارا ديد



به احترام تو نازم كه محترم هستى

امام مردم ايران،يل كرم هستى



هميشه و همه جا فوق انتظارى تو

هميشه و همه جا سايه ى سرم هستى



اگر كه صحن و سرايت نبود،مى مرديم

براى مردم اين خاك،مغتنم هستى



دوباره روضه بخوان تا كه جان بگيرم من

تو سينه سوخته ى صاحب علم هستى



قسم به كعبه كه عيناً خود مطافى تو

غريب آل على،عين و شين و قافى تو



تمام حاجت من اينكه سائلت باشم

خدا كند بشود تا كه دعبلت باشم



"كبوترم نشدم تا كبوترت گردم"

كبوتر حرم و جلد منزلت باشم



كرامتت كه به دريا شده شبيه آقا

چه مى شود كه كمى خاك ساحلت باشم؟



نشسته چشم ترم در مسير نيشابور 

به اين اميد كه گردى به محملت باشم



دلم ميان همه زائران تو گم شد

مريد حضرت سلطان..امام هشتم شد



نسيم ماه محرم وزيده آقاجان

دوباره موقع گريه رسيده آقاجان



براى غصه ى جدت چه كار بايد كرد؟

بگو بمير برايش...به ديده آقا جان



خدا كند بشود نوكرىِ اين نوكر

قبول مادر قامت خميده آقاجان 



شما براى فرج لااقل دعايى كن

كه ياس حضرت زهرا تكيده آقا جان



ميان شعر شما حرف كربلا شد باز

نوشتن از تن ارباب و بوريا شد باز



زدن به سينه ز غم با من و نوا با تو

دوباره شور عزا با من و دعا با تو



نوشتن از حرم و داغ خيمه ها با من

گريز روضه ى كوچه به كربلا با تو



نوشتن از سر و دستى كه شد قلم با من

زدن به سينه و خواندن ز خيمه ها با تو



زبان گرفتن و هق هق ز عمق دل با من

نفس نفس زدن و گريه بى صدا با تو



خراب زير گلو و لب امامى تو

شكسته بال و پر آتش خيامى تو



تمام غصه ى تو غصه هاى عاشوراست

دليل گريه ى تو ماجراى عاشوراست



به خاك حجره اگر سر گذاشتى آقا

فقط براى حسين و براى عاشوراست



بگو براى چه آخر به آب لب نزدى؟

يقين كه علت آن تشنه هاى عاشوراست



مدافعان حرم را خودت دعا گو باش

كه اين صدا به خدا هم نواى عاشوراست



مرا به سمت حرم پر بده...صدايم كن

اسيرِ خانه ى خود كن..مرا رهايم كن



آرمان صائمی



 

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران