• سه شنبه 15 آبان 03

 امیر حسام یوسفی

اشعار ولادت حضرت امام رضا(ع) -( تشنه سیراب شود از نم باران ، خوب است )

1468
2

تشنه سیراب شود از نم باران ، خوب است
در گذرگاه سحر ، زلف پریشان خوب است
حالمان در حرمت خسرو خوبان ، خوب است
پشت درهای حرم منتظر نان ، خوب است

سایه لطف شما از سرمان کم نشود
گردنم هیچ کجا جز حرمت خم نشود

نیست بودم که به دستور تو ایجاد شدم
من اسیرم که به دستان تو آزاد شدم
 غصه ها رفت ز یادم همه ، دلشاد شدم
 با نگاهت به خودم آمدم آباد شدم

اثر وضعی چشمان تو غوغا کرده
 قطره را در وسط صحن تو دریا کرده

شاد هستم که دوباره شب میلاد شماست
دست بر سينه گذاريد كه هنگام دعاست
جاي جاي حرمت مأمن هر شاه و گداست
به دلم آمده  آقا که حریمت دل ماست

دل ميان حرمت رنگ و جلا مي گيرد
 مس جان مي دهد و شمش طلا مي گيرد

مست و هوشیار، برای تو چه فرقی دارد
 خواب و بیدار، برای تو چه فرقی دارد
 شخص بیمار، برای تو چه فرقی دارد
 و گنهکار، برای تو چه فرقی دارد

 هرکه آمد حرمت از کرمت خواهی داد
 جا به ما از کرمت در حرمت خواهی داد

 هرکه آید به حرم دست تهی رد نشود
سایه ات کم ز سر آنکه نیاید نشود
راهی صحن و سرایت که مردد نشود
 دل هرکس به تو نزدیک شد اسود نشود

 دولت عشقی و در عشق خدایی آقا
 واقعا درخور معنای رضایی آقا

کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
 یک زن ویلچری، روی دوتا پا برگشت
 شیعه شد یکنفر، از دین مسیحا برگشت
 مرده در صحن گوهرشاد به دنیا برگشت

من به قربان تو و معجزه های حرمت
 زنده کرده ست مرا فکر دم و بازدمت

تو میان دل هر غمزده ای جان هستی
 تو چراغ شب تاریک خراسان هستی
 همه چون نوکر دربار و تو سلطان هستی
 الگوی رهبری کشور ایران هستی

از ازل در دل او لطف شما بی حد شد
رهبرم با نظرت اهل خود مشهد شد

شعر چشمان تو دیوان غزل را آورد
 مژده ی آمدنت ابر ، عسل را آورد
 سوی مشهد بخدا لات محل را آورد
 و خدا حی علی خیر العمل را آورد

آمدم باز پناهم بده آقای رئوف
 شده یک بار تو راهم بده آقای رئوف

سالیانیست که با اسم رضایت، بندم
 به همین حالت دربند، رضایتمندم
 به قسم دادن زوار شما میخندم
 گوشه باب جوادت گره ای میبندم

مرغ باغ رضویم که بهشتم آنجاست
 مسجد و کعبه و محراب و کنشتم آنجاست

آهوانه به هوای حرمت آمده ام
 زیر باران عجیب کرمت آمده ام
 به امید کرم دم به دمت آمده ام
 خاک راهم که به زیر قدمت آمده ام

وقت آن است که با روضه منور گردم
 با دم یابن شبیب تو معطر گردم

مطب لطف تو را دیدم و بیمار شدم
 واقعا در حرمت بود که بیدار شدم
 دئبلت گشتم و دیوانه و بیکار شدم
من به امید عطای تو گنه کار شدم

همه ام نذر تو ای شافع عالی درجات
 جهت زود رسیدن به خراسان صلوت

چَه چَه چلچله و شانه بسر وصف شماست
 و درخشندگی شمس و قمر وصف شماست
 بضعه منی پیغمبر، در صف شماست
 ها علی بشر کیف بشر وصف شماست

همه جا وصف شما هست ولی کن محدود
 مادرت روز ازل شعر برای تو سرود

پسر ارشد موسی ! ید موسی داری
 سایه ای روی سر مردم دنیا داری
 مثل زهرا و علی در دل ما جا داری
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری

هیبتت‌ حیدری و عصمت تو زهرایی
 کوری چشم حسودان ، چقدر آقایی

بارها در حرمت عقده گشایی کردم
 تو شدی شاه برای تو گدایی کردم
 و دم پنجره فولاد دعایی کردم...
 با دعا در دل آقام چه جایی کردم

در حرم، حاجت من گشته روا بسم الله...
 هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله...

واقعا ذات حسینی شما معلوم است
 خواهرت مثل عقیله چقدر معصوم است
 کربلا زینب و، قم، فاطمه ی معصومه ست
 زینبت بود، که عاشق شدنش محکوم است

وقت آن است گریزی زنم از عشق به عشق
 ذکر لا یوم کیومک ز دوبانوی دمشق
 
 نام ارباب گذر واژه ی بین المللیست
 مادح مجلس اصلیش خداوند جلیست
 حال با اینکه همه مزه لبها عسلیست
 نمک مجلس ما نام حسین ابن علیست

کمتر از چند دهه مانده بگوییم حسین
 تن بی راس تو جامانده... بگوییم: حسین

شاعر : امیر حسام یوسفی

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران