دیشبم دلبر دردانه به خواب آمده بود
به یکی عمر من آن لحظه ناب آمده بود
عاقبت کرده اثر اینهمه شب گریه من
آخر این عاشق مجنون به حساب آمده بود
یار من آمده بود یا که خیال رخ او
عکس او بوده که در داخل قاب آمده بود
خوشتر اوقات من آن است که بینم رخ او
بهترین لحظه ایام شباب آمده بود
عطر نرگس همه پیچیده به هر صحن و سرا
هر طرف رایحه خوب گلاب آمده بود
گوییا او به پیامی بنوازد دل من
گویی از منزل جانانه جواب آمده بود
گفت که این عمر گرانمایه تو بی من چه کنی
بر دل عاشقم اینگونه خطاب آمده بود
- پنج شنبه
- 22
- تیر
- 1391
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه