• دوشنبه 14 آبان 03


اشعار مناجات با خدا -( شب جمعه است به گیسوی پریشان سوگند )

3398
4


یا من أرجوه بخوانیم و بیائیم همه
سفره باز است و به دنبال عطائیم همه

یاد ما عادتش این است که درهم بخرد
در این خانه چه خوب است گدائیم همه

روسیاهیم ولی رب کریمی داریم
به گدا بودن خود فخر نمائیم همه

روزه داران رجب برگه دعوت دارن
میهمانان خصوصی خدائیم همه

بر گُنه کار فراری چقدر مهلت داد
کرم اوست اگر اهل دعائیم همه

سحر ماه رجب صحن علی دیدنی است
خاک بوس دم ایوان طلائیم همه

بخدا حب علی مرحمت فاطمه است
او نظر کرده که ما اهل ولائیم همه

همه ی دلگرمی رأیت کرم سلطان است
در پناه حرم امن رضائیم همه

شب جمعه است به گیسوی پریشان سوگند
عاشق یک سحر کرببلائیم همه

چقدر خواهرش از خیمه به گوال دوید
یاد تنهایی او غرق نوائیم همه

دم مغرب دم گودال دم باب الرأس
گوئیا در وسط هلهله هائیم همه

خاک ما را به بهای سر آقا دادند
تا قیامت خجل از آل عبائیم همه

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران