• دوشنبه 3 دی 03

 حسن کردی

اشعار فاطمیه -( با صورت خوردی توو دیوار )

895


چی شد که بعد از اون کوچه
هنوز چشمات ورم داره
سه ماهه داره از پهلوت
فقط خونابه میباره

چقدر بی رحم بود اون اتیش
چه کرده با سر و رویت
چی شد بالا نمیادش
دیگه یک لحظه بازویت

چقدر نامرد بود اون مسمار
چرا لج کرد با پهلویت
تو رو تنها دید و افتاد
به جون دست و بازویت

تو افتادی ولی اول
با صورت خوردی توو دیوار
رد دستای پر خونت
هنوزم مونده روو دیوار

هجوم شعله ها بود و
دری که با لگد افتاد
شکسته شد گل از ساقه
جلو روش غنچه اش جون داد

شاعر : حسن کردی

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 8:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران