• دوشنبه 3 دی 03


اشعار فاطمیه -( تو شیشه ی عمر منی و بار تو شیشه است )

909


در باز شد و شعله به گیسوی تو افتاد
تو روی زمین خوردی و در روی تو افتاد

تو شیشه ی عمر منی و بار تو شیشه است
بدجور دلم ریخت تَرک روی تو افتاد

پیداست که لاغر شده ای این دو سه ماهه
آنقدر که از دست النگوی تو افتاد

گفتی که کمی خوبی و مشغول به کاری
پس باز چرا فاطمه جاروی تو افتاد

میخواستی از چشم علی اشک بگیری
اما چقدر حیف که بازوی تو افتاد

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 8:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران