• دوشنبه 3 دی 03

 محمد مبشری

امام رضا(ع)مدح و مناجات -( رور و شب قبله ی جان سوی خراسان داریم )

847

سال ها دیده ی دل جانب رضوان داریم
این چنین میل تماشای تو جانان داریم
چون که دوریم ز تو حال پریشان داریم
رور و شب قبله ی جان سوی خراسان داریم
کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد
انعکاسی است که از چشم سیاهت دارد

ما نه تسلیمِ تو در اوج رضاییم همه
لطف تو بود که در دین خداییم همه
ما که با اسم تو در ذکر و نواییم همه
به تولای تو در مهر و صفاییم همه
هر کجاییم به کوی حرمت مهمانیم
به خدا تا به ابد در حرمت می مانیم


مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست
وسط باغ جنان ، خُلد برین مرقد توست
حلقه ی هر دو جهان را چو نگین مرقد توست
آن که غم می بَرَد از قلب غمین مرقد توست
بی شمارند ملائک به طواف حرمت
سجده ی اهل سماوات به خاک قدمت

آستان تو همان عرش خدای ازلی است
مهر و حب تو همان معنی خیر العملی است
تویی آن که به جهان سرور و مولا و ولی است
لقبت گر چه رضا ، نام قشنگ تو علی است
بر همه عالم و آدم تو ولایت داری
بس که دل برده ای و جام محبت داری

خُرَّم آن دل  که به عشاق رهت پیوسته
جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته
سائلی آمده که دل به عطایت بسته
رحم کن حضرت سلطان به دل بشکسته
ردِّ سائل ننمایی که مرامت نبوَد
بخششِ کم نه، که در شأن و مقامت نبوَد

عرش حق سقف وَزینی است که بر پایه ی توست
هستی عالمی از جان گرانمایه ی توست
شرح گل ذره ی بی قدر ز آرایه ی توست
جمع آیات الهی همگی آیه ی توست
جلوه ی طور ز یک سایه ی تو منجلی اَست
برترین معجز موسایی و نامت علی است

آشنایی من و تو ز قدیم است قدیم
دل من کنج حریم تو مقیم است مقیم
به خدا جنتم این کوی و حریم است حریم
یار من سرور و آقا و کریم است کریم
مرز ایمان به تو ، مرز است به خوبی و بدی
زائر قبر تو چون زائر عرش ابدی

مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد
در میانش حرم و گنبد زیبا دارد
پاره ی جان و تن حضرت طاها دارد
مرقدت بوی گل یوسف زهرا دارد
لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است
به برت هدیه ی ناقابل ما این جان است

شاعر : محمد مبشری

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران