دریا خبر دارد که ما رود خروشانیم
سیلاب آگاه است از منزل به دوشانیم
پرورده ی گرمای صحرای نجف هستیم
تمار می داند که از خرما فروشانیم
گردن به تیغ کند هر نامرد نسپردیم
المومنُ کَیِّسْ... که ما از تیزهوشانیم
هر جا که حکم ذوالفقار آید کفن پوشیم
هر جا به فتوا رگ بخواهد خون جوشانیم
پای دفاع از مشرب حیدر نهنگانیم
دریا که چیزی نیست اقیانوس نوشانیم
جز جامه ی عریانی آخر نیست زیبنده
تا وقت سر دادن بر این تن ها بپوشانیم
هنگامه ی طغیان دگر کوهی نخواهد ماند
دریا خبر دارد که ما رود خروشانیم
شاعر : میلاد حسنی
- پنج شنبه
- 19
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 20:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
میلاد حسنی
ارسال دیدگاه