من آن اسیر توام ، از اسیرهای نجف
یکی ز خیل تو ، از سر به زیرهای نجف
منِ فقیر ، فقط جمع میشود با تو
و ما شویم ، یکی از ضمیرهای نجف
به سفره های سلاطین که اعتنا نکنم
فدای لقمه ی نان و پنیرهای نجف
به کاخ های بهشتی ورود خواهم کرد
دمِ ورود ، به مهمان پذیرهای نجف
گدا نوازترین شاه عالمی حیدر
مرا حساب ، بکن از فقیرهای نجف
تویی امیر دو عالم ، تویی امیر نجف
و عرشیان ، همه عبدالامیرهای نجف
صراطِ ما نجف و اهدنا الصراط ، تویی
میانبر است ، تماماً ، مسیرهای نجف
چه میشود که شبی میهمانتان بشوم
یکی از آن همه عید غدیرهای نجف
بگیر جان مرا وقت دیدن ایوان ...
اضافه کن تو به این مرگ و میرهای نجف
شاعر : رضا قاسمی
- جمعه
- 20
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 17:39
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه