• جمعه 2 آذر 03


اشعار فاطمیه -( برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم )

915


مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی، معدن الرحمة، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم

مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم

با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام
به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم

عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله
آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم

مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است
بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم

گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم
 صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم

جلوه ی پنج تن شما هستی، قل هو الله من شما هستی
 اولین بت شکن شما هستی، قاتلُ الأشقیا علی جانم

ای نمایانگر مسیر از چاه، بی تو هر بنده می شود گمراه
نقطه ی تحت باء بسم الله، زوج خیرالنسا علی جانم

شاکرم در دلم تو را دارم، بین آب و گلم تو را دارم
گرچه من سائلم تو را دارم، همنشین گدا علی جانم

لالم از گفتن ثنای شما، پدر و مادرم فدای شما
هر چه دارم همه برای شما، لَكَ روحی فِدا علی جانم

هادیِ راه سر به راهم کن، تو فقط لحظه ای نگاهم کن
برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم

به قلم میخورم قسم، به کتاب... سائلت را نمی کنی تو جواب
تَرْزُقُ مَنْ تَشَا بِغَیْرِ حِساب، تَرْزُقُ مَنْ تَشا علی جانم

 

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 5:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران