نگاهش فاش می گوید: که از خنجر نمی ترسد
که سرباز حرم از بذل جان و سر، نمی ترسد
فراوان دارد از این جان نثاران حضرت ارباب
بلی ساقی ز خالی ماندن ساغر نمی ترسد
بس است این زوزه ها ای گرگ های جنگل جالوت
از این دندان نشان دادن که شیر نر نمی ترسد
همیشه از شهادت تا شقاوت راه باریکی است
کسی که توشه اش شد ذکر یا حیدر، نمی ترسد
برای "محسن" از دیوار و در کمتر بخوان، مداح!
که از چیزی به غیر از روضه ی مادر نمی ترسد
شاعر : عباس احمدی
- چهارشنبه
- 25
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عباس احمدی
ارسال دیدگاه