تقدیم به روح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
در دل خون و خاک خوابیدن
تازه گاهی شروع بیداریست
پیش چشمان عمهء سادات
اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست
راستی روضه خوان شدن ساده است
باز، آتش به جانمان افتاد
عکس انگشتر تو هر کس دید
یاد انگشت و ساربان افتاد
حاج قاسم، اگر چه سربسته
گفته بودی، شهید خواهی شد
حرفی از سوختن نبود اما....
آخر روضه خیمه گاهی شد
التماس دعا، چه حال خوشی
چه دل روشنی، چه معراجی
در دل شعله ها، شب جمعه
زایر کربلا شدی حاجی
عزت و غیرت و شکوه و شرف
در رگ و خون هر چه ایرانیست
قاسمی رفت و قاسمی مانده
کشور ما پُر از سلیمانیست
حنجر این دیار تا محشر
جز سرود ظفر نمی خواند
بر تن قطعه قطعه ات سوگند
پرچمت بر زمین نمی ماند
#مهدی_مقیمی
- یکشنبه
- 15
- دی
- 1398
- ساعت
- 21:0
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه