هلهله بود دوروبرش، انگاری میسوخت جگرش
یه جوری دست و پا میزد، شکست همه بال وپرش
ناله یا رضا میزد، شعله به دریاها میزد
جوون ترین امام ما، مادرشو صدا می زد
واویلا/ صورت گذاشت به روی خاکا
واویلا/ ناله می زد کجایی بابا
واویلا/ خیلی جوون بود مثل زهرا
واویلا/ غریب آقام ای غریب آقام ۳
کسی نبود آب بیاره، تا که یه کم جون بگیره
چه جوری دلشون اومد، این آقا تشنه بمیره
چی سرش اومد به خدا، تنش روی پشت بوما
آفتاب و تشنگی دلو، میبره تا کرببلا
واویلا/ فدای اون لبای خونیت
واویلا/ شد بسته چشم آسمونیت
واویلا/ چه زود تموم شده جوونیت
واویلا/ غریب آقام ای غریب آقام ۳
خودت بگو سخته عطش، اگر که دریا نباشه
یه جا همه تشنه باشن، جایی که سقا نباشه
مادری بی چاره بشه، گریون شیرخواره بشه
تازه توی این گیرو دار، مشک آبم پاره بشه
واویلا/ یه شیر خواره بی آب می میره
واویلا/ پر وا نکرده داره می ره
واویلا/ نشد یه کم زبون بگیره
واویلا/ غریب آقام ای غریب آقام3
شاعر : مهدی نظری
- سه شنبه
- 31
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 12:16
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
مهدی نظری
ارسال دیدگاه