• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مناجاتی(الــهـی بـکـویـت پــنـــاهــم بـده)

4167
3

الــهـی بـکـویـت پــنـــاهــم بـده
فـــروغـی بــشــام سـیــاهـم بــده
مـنـم بـنـده عــاصـی مـنـفــعــل
کـه هـسـتـم زکـردار زشـتم خجل

 

مـنـم بـنـده مـسـت جـام غـرور
کـه تـرسـم بـیـفـتم ز رحمت بدور
مـکـن قـهــر بـا بـنـده سرکشت
مـسـوزان تـن و جـانـم از آتشت
الـهـی بـکـن رحـم بـر حـال من
نگر سرنگـون بخت و اقبال من
منم معترف بـر گناهان خویش
کـه بـاشـد گناهم ز اندیشه بیش
تو مـنگـر بـرفتار و کردار من
جهیم است بی شک سزاوار من
ز رحمت تو عذر و گناهم پذیـر
چــو افـتـادم از پـای دستم بگیر
رحـیـما تـوئـی خالق بحر و بـر
تـوئـی مـهـربـانـتـر ز مام و پدر
ز سـرگـشـتـگـیـهـا نـجـاتم بـده
تـو ایـمـان و حـسـن صفاتم بده
«حـیاتی» مشو ناامــید از الاه
کـه بـخشد خداوند کوهی به کاه

  • چهارشنبه
  • 28
  • تیر
  • 1391
  • ساعت
  • 5:13
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران