دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچ کس دلاور نیست
بگو به آن که به قصد تو با تبر آمد
درخت عمر من این قدرها تناور نیست
برای بغض علی وقت دیدنت چیزی
به قدر خنده ی تو تلخ و گریه آور نیست
چه زخم ها که پس از زخم ها نخواهی خورد
که نیست بار نخستین و بار آخر نیست
هنوز درد تو را روضه خوان نفهمیده ست
تویی که فاطمه ای اوج روضه ات در نیست
محمد رفیعی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 13:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه