لحظه وداعه شده وقت سفرم
بیا کنارم پسرم
میخوام بگم برا تو از
وصیتای آخرم
وقت کفن، پیکر خسته مو بپوشون ، با سه تا جامه (1)
کاش نباشه تنِ شهیدی نه بی کفن نه بی عمامه
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا (2)
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا
******
بگو که برام گریه کنن گریه کنا
تا ده سال توی منا (3)
پاینده میشه این مسیر
با روضههای کربلا
گریه کنن آخه یه عمره یاد غمش دل و سوزونده
گریه کنن برا شهیدی ، که بدنش رو خاکا مونده
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا
******
حالا که نمونده رمقی توی پاهام
از اثر زهر هشام
یادم میاد مصیبت
اسیری کوفه و شام
آبله بود، به روی پاها، لاله میریخت به روی خاکا
چشما میشد شبیه دریا، هر کی میگفت کجایی بابا
قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا
مظلومٌ عطشانٌ بکربلا
(1) امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم فرمود بنویس! وصیت میكند محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مىدهد كه او را به جامه بُردى كه هر جمعه در آن نماز مىخواند كفن كند و عمامه اش را بر سرش ببندد و قبر او را چهارگوشه کند و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى كفن او را باز كند.(الكافی ، ج1، ص307)
(2) امام باقر علیه السلام فرمود: امام حسین علیه السلام با شمشیر و نیزه و با سنگ و با چوب و با عصا کشته شد.(الأصول الستة عشر، چاپ دار الحدیث، ص339)
(3) امام صادق علیهالسلام فرمود: پدرم فرمود از مال من مقدار معینی را برای گریه کنان قرار بده تا ده سال در ایام حج در منا برای من گریه کنند.(الكافی، ج5، ص117)
شاعر : محمدرضا رضایی
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 12:7
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا رضایی
ارسال دیدگاه