• پنج شنبه 1 آذر 03

 اسماعیل شبرنگ

امیرالمومنین(ع)عید غدیر -( پیش زهرا تکه های حنجری مانده هنوز )

1223


طبع من نذر نگاه پهلوان روزگار
عاشقش هستم قرار از سینه ام برده نگار
آمده شیر خدا در بیشه دنبال شکار
می گذارد دشمن مولای ما پا به فرار
گوش کن در آسمان پیچیده صوت کردگار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

انبیا مکتب نشین درس تفسیر علی
شور بر پا می کند در جنگ تدبیر علی
باز غوغا می کند هوهوی شمشیر علی
خیل ابن عَبدُوَدها شد زمینگیر علی
جان عالم نذر تو ای تک یل دلدل سوار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

جبرییل آمد کنارت چهره ای تابان گرفت
حال میکاییل با دیدار تو سامان گرفت
قلب اسرافیل با تو نوری از ایمان گرفت
پای تو جان داد عزراییل و از نو جان گرفت
ذکر لب هایم شده شب تا سحر دیوانه وار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

سحر شیطان در میان سینه ها باطل شده
نعمت نور ولایت شامل هر دل شده
آیه ی "الیوم اَکمَلتُ لَکُم"نازل شده
دین حق با بودن حب علی کامل شده
در غدیر خم نوای شیعیان شد آشکار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

باده های اشک هستیم و اسیر خُم شدیم
تشنه ی فیضیم و هر شب هم مسیر خُم شدیم
روز پیمان آمده پیمانه گیر خُم شدیم
شیعیان ساقی روز غدیر خُم شدیم
برلب ما یکصد و ده مرتبه با افتخار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

از همان روز ازل از "لوکَشَف"بخشیده ای
با نگاهی به وجود من شرف بخشیده ای
گوهری تابان به اعماق صدف بخشیده ای
خواب دیدم که به من "دُرِّ نجف"بخشیده ای
شورشیرین تمام عاشقانه سر به دار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

نام تو می آید و روحم هوایی می شود
یاعلی می گویم و جانم خدایی می شود
گوشه چشمی کن دل ما کیمیایی می شود
باتو آجرهای ایوان هم طلایی می شود
خیر و برکت می رسد از چشم هایت بیشمار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

رو به درگاهت قنوتی از دعا آورده ام
بر سر سجاده بغض بی صدا آورده ام
هرکجا رفتم فقط نام تو را آورده ام
من سلامی محضر تو از رضا آورده ام
شیعه ی ایرانی ام دلبسته ی عشق تو یار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

یاعلی در سینه ام شوق زیاد اربعین
می برد هوش از سر من باز یاد اربعین
ازدحام و موکب و زوار و جاده...اربعین
از نجف تا کربلا پای پیاده اربعین
آخرش جان می دهم در سایه ی این انتظار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

ذکر یا حیدر شده ذکر لبان ما همه
شافع تنهایی ما در میان محکمه
افضل الاذکار بانوی دو عالم فاطمه
نام مولایم علی پیچیده بین علقمه
شد رجزهای ابوفاضل میان کارزار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

لطف تو بوده اگر با روضه همدم می شوم
در حسینیه دوباره مات پرچم می شوم
ذره ذره از تو لبریز از خودم کم می شوم
تو بگو که مُحرم ماه محرّم می شوم
روضه های تو برای ما شده دارالقرار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

سر جدا شد حدّاقل پیکری مانده هنوز
گوشه ی گودال جسم پرپری مانده هنوز
همگی رفتند اما مادری مانده هنوز
پیش زهرا تکه های حنجری مانده هنوز
ناله از دل می زند زهرا درون نیزه زار
"لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار"

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • دوشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 4:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران