امشب،شب علی اکبره،شب جوون لیلاس،که تو جوونا سره
انگار، محشر کبری شده، کربلا از وقتیکه، علی هویدا شده
علی، از همهی جهات، مثل پیمبره، چه بی نظیره
همه، میدونن این پسر، نائب حیدره، که خیلی شیره
واسه جنگیدن، میشه آماده
دشمن ترسیده، از این شهزاده
" شبه پیغمبر، علیِ اکبر "
ارباب،با یه دل پر از درد،با آه و گریه خودش،اکبرشو راهی کرد
روکرد،به طرف آسمون،خداروشاهدگرفت،دوباره شدروضه خون
خدا، خودت که شاهدی، تمومه دلخوشیم، همین علی بود
ببین، سپاه ابن سعد، عصای دستمو ، گرفت ازم زود
قدم، خم شدتا، اکبر رعنا شه
سخته تو غربت، إربا إربا شه
" آه و واویلا "
شاعر : صادق اویسی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
- سه شنبه
- 21
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:25
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
صادق اویسی
ارسال دیدگاه