جواب:
(لای لای علی اصغرم لای لای علی اصغرم) ۴
لبای خشک تو دلم،رو کرده خون
کاشکی علی جونم کمی بیاد بارون
میون این گهواره
چشای تو میباره
هوایی بابایی
بابایی که بی یاره
نداری دیگه طاقتی،بده به مادر مهلتی
دعای بارون میخونم،بدون هیچ اجابتی
عمو ابالفضل رفته که ،مشگ پره آب بیاره
آخه بابات حسین به جز آب که نداره حاجتی
حنجر پر خونت رباب حیرون کرد
آسمون از غصه ات، گریه بارون کرد
غرق حسادت بودند
چه بی مروت بودند
تشنگیتُ دیدند و
چقدر بی غیرت بودند
بخواب روی دست حسین،دیگه نداری تشنگی
بخواب که راحت شدی از ،هول و بلای زندگی
تو میری و مادر تودیگه نداره همدمی
تا میبینه گهوارتو نداره هیچ،آسودگی
به روی دستای بابا شدی پرپر
داغت رو قلبم موند مثل علی اکبر
گریون و بی تاب بود
تو حسرت آب بودی
تیر سه شعبه خوردی
وقتی که تو خواب بودی
بزرگتر از حنجر تو ،سه شعبه ی حرمله بود
آخه به شیره خواره مگه ، وقتی عطش داشت گله بود
رقیه هم شد نا امید ،وقتی که حنجرت رو دید
آخه صدای گریه هات ، آرامش قافله بود
شاعر : عبدالزهرا هاشمیان
منبع : گروه شاعران جواز نوکری
- چهارشنبه
- 22
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 3:40
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
عبدالزهرا هاشمیان
ارسال دیدگاه